به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نمی شود ردپایی از جریانات دانشجویی وجود داشته باشد و گزاره «عدالت» در آن دیده نشود. گزاره ای که «چپ» و «راست» نمیشناسد و هر جریان فکری بر طبق «روایت» خود آن را تفسیر می کند.
البته این «اصل» گرچه موضوع ثابت گفتمان جنبش دانشجویی بوده اما در برهه هایی از تاریخ با فرازوفرودهایی نیز همراه بوده است. رهبر معظم انقلاب عبارت قابل توجهی در این باره بیان می کنند: «جنبش دانشجوئی در کشور ما در تاریخِ ثبت شده و شناخته شدهی خود، همیشه ضد استکبار، ضد سلطه،... و بشدت عدالتخواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجوئی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجوئی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست.» بر اساس همین «ممیزات» بهانه ای شد به سراغ دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی برویم. او در این گفتگو از وضعیت عدالتخواهی در جنبش دانشجویی می گوید، این فعال سابق دانشجویی معتقد است مسئله عدالت کشور به رسمیت شناخته نشده است و گام اول در این موضوع به رسمیت شناختن آن است، او معتقد است « جنبش دانشجویی در سالهای اخیر کم فروغ شده و این کمتحرکی باعث شده که وارد مسائل جدی و پیچیده مانند عدالتخواهی نشود و همین اساس باید خود را احیا کند».
در ادامه گفتگوی ما را «مسعود براتی»، دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی در ادامه میخوانید:
۱- ظهور و بروز جنبش دانشجویی در سال های اخیر نسبت به عدالتخواهی را چگونه ارزیابی می کنید؟
عدالتخواهی در سالهای اخیر، مورد توجه جنبش دانشجویی قرار گرفته و به نظر میآید که برآمده از اهمیت این موضوع و از جهتی تغییر وضعیت عمومی زندگی مردم باشد. کشور در دهه اخیر14، به طور ملموسی از لحاظ زندگی عمومی مردم و گسترش فقر و محرومیت، شرایط خاصی را تجربه کرد و به خودی خود وقتی از یک جهت افزایش فقر و محرومیت داشته باشیم و از جهت دیگر قلههای ثروت را مشاهده کنیم، عدالتخواهی طرفدار پیدا میکند و مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین عدالتخواهی در سالهای اخیر بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته و جریان دانشجویی نیز توجه بیشتری به آن کرده است.
۲- چگونه می شود بین حرکت های اصیل عدالتخواهی دانشجویی باحرکت های که خواستگاه غیردانشجویی یا تحت تاثیر یک جریان خاص سیاسی هستند تمایز و تفکیک انجام داد؟
این یک واقعیت است که از گذشته نیز برخی از مصداقهای عدالتخواهی وجود داشته و توسط جریانهای سیاسی دنبال میشد و هدف آنها تامین مقاصد سیاسی بود. برای مثال افشاگریهایی که انجام میشد یا آشکارکردن فسادهایی از جریان رقیب؛
آنچه که وجه تمایز یک حرکت اصیل عدالتخواهی با حرکت سیاسی دارای رنگ و بوی عدالتخواهانه است، مسئله محوری و پیگیری مستمر عدالت توسط آن گروه است. اگر یک گروهی به صورت پیوسته و بدون اینکه برای آن مهم باشد که مصداق آنچه پیگیری میکند چه کسی و متعلق به چه جناحی است، آن را به صورت مستمر دنبال کند، این یک عدالتخواهی اصیل است. البته عدالتخواهی مبانی دارد، چارچوب و اصول پایهای دارد که باید مورد توجه قرار گرفته شود. برای مثال در جنبش عدالتخواه دانشجویی چارچوب اصلی عدالتخواهی برآمده از گفتمان حضرت امام (ره) و گفتمان رهبر انقلاب بوده و سالها این مسیر بدون توجه به اینکه مصداق موضوع چه کسی و متعلق به چه گروهی بوده است، دنبال شده است. به صورت کلی وجه تمایز در این دو مسئله است؛ ابتدا داشتن مبانی روشن و سپس پیگیری بدون توجه به اینکه آن مصداق به چه گروهی برخورد میکند و چه گروهی را هدف قرار میدهد.
۳- باتوجه به تاکید مکرر رهبر انقلاب نسبت به فاصله زیاد عدالت با وضع مطلوب نقش جنبش دانشجویی در پیگیری تحقق عدالت و رفع تبعیضات چیست؟
این واقعیت که عدالت در کشور شایسته نیست و در عدالت، عقبماندگی داریم، گام اولش به رسمیت شناختن این مسئله است. بسیاری از جریانهای سیاسی این مسئله را به رسمیت نمیشناسند، اما جنبش دانشجویی باید به رسمیت بشناسد. بعد از به رسمیت شناختن باید به ریشههای این عقبماندگی توجه کند.
جنبش دانشجویی باید دنبال پاسخی صحیح باشد که «چرا هنوز از منظر عدالت عقبماندگی وجود دارد؟» و پاسخ به این سوال است که مسیر کنشگری را مشخص میکند. واقعیت این است که جریانهای دانشجویی باید مدل کنشگری خاص خود داشته باشند و با نگاه سیاسی این کار را انجام ندهند. اگر جنبش دانشجویی به این مسئله عمل کند میتواند در بحث تحقق عدالت و رفع تبعیض موثر باشد. محافظهکار نبودن هم عنصر مهمی است؛ چون محافظهکاری باعث میشود که خیلی موثر و قاطع نباشد. محافظهکاری برای جریان عدالتخواهی یک سم است و دانشجویان باید مراقب این نیز باشند.
۴- نظر شما درباره عدالت ساختاری و عدالت مصداقی چیست؟ و جنبش دانشجویی در ورود به کدام یک از عدالت ساختاری و مصداقی موفق تر عمل کرده و میتواند عمل کند؟؟
اینکه عدالتخواهی را به ساختاری و مصداقی دستهبندی شود درست نیست، زیرا میتواند هر کسی را به اشتباه بیندازد. آن چیزی که در قضیهی عدالتخواهی ناپسند است و از سوی رهبر انقلاب هم توصیه شده که سمت این نوع عدالتخواهی نروید، درگیر نشدن در مواردی که مربوط به افراد است و احتمال خطا و اشتباه در آن زیاد است؛ به این معنا که اگر دربارهی فساد یا عدم فساد برخی افراد درگیری به وجود بیاید (که اتفاقا بسیار مورد استفادهی گروههای سیاسی قرار میگیرد) این یک نوع عدالتخواهی ناپسند است زیرا منجر به انحراف موضوع و به حاشیه رفتن حرکت عدالتخواهی میشود.
اما اینکه به طور کلی گفته شود عدالتخواهی مصداقی و ساختاری، این به اشتباه میاندازد؛ چون عدالت ناظر به مسائل واقعی دنبال میشود و دربارهی مصادیق صحبت میکنیم. مصادیق لزوما افراد نیستند؛ دربارهی عملکرد یک سازمان و یک نهاد حرف زدن هم عدالتخواهی است. مثلا وقتی دربارهی کارتنخوابها صحبت میکنیم به صورت مصداقی درباره عملکرد سازمانهای مرتبط هم صحبت میکنیم. و نه الزاما مسائل شخصی آدمها. لذا این تفکیک درستی نیست و نباید این دوگانه ایجاد شود.
عدالتخواهی باید مسئلهمحور باشد. در مسئله، زمانی درباره یک ساختار صحبت میشود و زمانی درباره عملکرد یک فرد و یک مسئول. و متناسب با آن مسئله و مرحلهای که مسئله در آن قرار دارد، دربارهی یک ساختار یا مصداق صحبت میشود. برای نمونه در بحث عدالت آموزشی به عنوان یک مسئلهی کلان، زمانی دربارهی توسعه و بهبود مدارس دولتی و کیفیت آموزش در آنها صحبت میشود و زمان دیگر دربارهی توسعهی مدارس غیردولتی صحبت میشود. اینها مسائل ساختاری و ساز و کاری است. اما گاهی متوجه میشوید که یک فرد موثر، ایده و نظری دارد که خلاف عدالت آموزشی است. مثلا کسی که مدیر مدرسهی غیر دولتی است و نقش موثری در تصمیمگیری دارد. اینجا وارد مصداق شدن و نقد نظر آن فرد هیچ ایرادی ندارد و اتفاقا لازم است، چون شما نمیتوانید عدالتخواهی را در یک فضای انتزاعی و فانتزی جلو ببرید. بنابراین این مسئله، مسئلهی مهمی است و آن چیزی که شرط مهم است، عدالتخواهی مسئله محور است.
۵- چه تصوری از آینده جنبش دانشجویی در راستای پیگیری تحقق عدالت دارید؟
جنبش دانشجویی در سالهای اخیر به نظرم کم فروغ شده و این کمتحرکی باعث شده که وارد مسائل جدی و پیچیده مانند عدالتخواهی نشود. اما جریان دانشجویی باید خود را احیا کند. زیرا کشور الان بیش از هر زمانی به عدالتخواهی نیاز دارد. بعضی از ساختارها باید اصلاح بشوند؛ مانند ساختار نظام بانکی، ساختار مالیاتی، ساختار بودجه که بیعدالتی را توسعه میدهند و موتور تبعیض هستند. اینها را باید اصلاح کرد و این اصلاح نیازمند یک جریان مطالبهگر جدی و خستگیناپذیر است.
مصاحبه از مسلم خلخال